اختلالات خلق یکی از طبقات شایع بیماری های حوزه اعصاب و روان می باشد که در ابتدا وضعیت عاطفی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد. در این طبقه از اختلال های اعصاب و روان فرد دوره های طولانی از غم و یا شادی شدید و یا هر دو آنها را تجربه خواهد کرد. برای تشخیص اختلال خلق علایم باید چندین هفته یا بیشتر دوام داشته باشد و موجب تغییراتی در رفتار گردد. همچنین، توانایی فرد در برخورد با فعالیت های معمول مانند کار، تحصیل و زندگی فردی را تحت تأثیر قرار می دهد.
اگر مبتلا به یک بیماری خلقی باشید، حالت کلی عاطفی یا خلقی شما مخدوش و متناسب با شرایط همیشگی تان نخواهد بود و عملکرد شما در حوزه های مختلف کاهش خواهد یافت. در ادامه برخی از بیماری هایی که در این حوزه قرار دارند را مرور خواهیم کرد.
اختلال افسردگی اساسی (Major Depressive Disorder)
قطع رابطه، از دست دادن یک عزیز، جر و بحث های خانوادگی و مردود شدن در امتحان نمونه هایی از شرایطی است که به دنبال آن احساس افسردگی و کاهش خلق داریم. با این حال برای تشخیص افسردگی نیازمند کاهش خلق شدیدتر و مدت زمان طولانی تر از یک ناراحتی ساده هستیم. درمورد افسردگی حالت های خلقی آنقدر دوام می آورند که موجب مشکلات جدی در روابط و عملکرد شغلی و تحصیلی مان می گردد.
ممکن است در بیشتر اوقات روز بسیار غمگین، بدون انرژی و یا تحریک پذیر باشید. در اغلب اوقات میل به خوردن غذا کاهش یافته و در بسیاری از موارد کاهش شدید وزن اتفاق می افتد، کم کم از جمع های اجتماعی فاصله خواهید گرفت و از گروه دوستان و خانواده و جمع های شاد کنار گذاشته می شوید. در بسیاری از اوقات روز و شب ها قبل از خوابیدن حجوم افکار منفی را تجربه خواهید کرد. درواقع دوره های طولانی و مداوم از غم شدید را تجربه خواهید کرد.
از نشانه های شایع در این اختلال تغییر خواب، اشتها، مشکل در تمرکز یا تصمیم گیری، احساس بی ارزشی، افکار و گرایش های خودکشی، بی قراری و یا کندی روانی و حرکتی می باشد. دوره های افسردگی معمولاً باز می گردند و بعد از اتمام یک دوره، احتمال دارد فرد دوره دیگری را تجربه کند. در حدود دو سوم کسانی یک دوره افسردگی اساسی داشته اند، حداقل یک بار دیگر در زندگی شان به آن دچار خواهند شد. هر دوره جدیدی که اتفاق بیفتد خطر ابتلا به دوره بعدی را 16 درصد افزایش می دهد.
اختلال افسرده خویی (Dysthymia)
حدود نیمی از افرادی که برای درمان این اختلال به مراکز درمانی مراجعه می کنند، شروع علایم را قبل از 21 سالگی گزارش کرده اند. علایم این بیماری مشابه افسردگی اساسی بوده با این تفاوت که علایم از نظر شدت کمتر ولی مدت آن ها طولانی تر و گاهی سال ها ادامه می یابد. به طوری که برخی از نزدیکان بیمار و یا خود او گزارش می کنند که سال ها حالت های بی حالی، بی حوصلگی، فقدان نیرو و انرژی، مشکلات خواب و غیره در فرد وجود دارد. احساس گرفتگی و اندوه، لذت نبردن از فعالیت ها و سرگرمی ها، اشتهای ناچیز یا پرخوری، عزت نفس پایین و احساس ناامیدی از سایر نشانه های این اختلال است.
افسردگی پس از زایمان (Postpartum Depression)
با اینکه به دنیا آوردن و تولد فرزند رویدادی خوشایند است، اما گاهی اوقات پس از فرزند آوری بویژه در تازه مادرها افسردگی پس از زایمان اتفاق می افتد. نشانه های این بیماری معمولاً خلق تغییر پذیر، گریه، غمگینی و تحریک پذیری می باشد. این نشانه ها اغلب پس از گذشت ده روز از تولد نوزاد شروع شده و معمولاً خود به خود از بین می روند. در برخی از افراد در صورت عدم درمان افسردگی پس از زایمان، احتمال ابتلا به افسردگی اساسی افزایش می یابد.
اختلال عاطفی فصلی (Seasonal Affective Disorder)
در این بیماری فرد در طی دو زمستان متوالی علایم افسردگی را تجربه می کند و نشانه ها در فصل تابستان از بین می روند. تصور بر این است که این اختلال با تغییرات سطح ملاتونین در مغز ارتباط دارد.
اختلال ملال پیش از قاعدگی (Premenstural Dysphoric Disorder)
یکی از زیرمجموعه های اختلالات خلقی می باشد که هم علایم عاطفی و هم جسمانی در آن قابل مشاهده است. این علایم معمولاً هفت تا ده روز قبل از آغاز قاعدگی شروع و معمولاً تا اوایل آن ادامه می یابد. نفخ، حساسیت سینه ها و تغییر در الگوی خواب از نشانه های جسمانی و غم یا ناامیدی، اضطراب یا تنش، بدخلقی شدید و تحریک پذیری یا عصبانیت از علایم روانی آن می باشد.